به گزارش خبرگزاری مهر، هر سال که میگذرد، صدها و شاید هم هزاران رکورد در زمینههای مختلف در جهان شکسته میشود، از مهندسی گرفته تا معماری و هوا فضا. نشریه دیسکاوری هفت مورد از شگفت انگیزترین رکوردهای جهان در سال 2010 را منتشر کرده است:
بزرگترین کشتی کروز: در 13 نوامبر سال 2010 کشتی متعلق به شرکت بین المللی کارائیب رویال به نام «Allure» از فنلاند به خانه خود در فلوریدا رسید. این کشتی خواهر کشتی غول پیکر دیگری به نام «Oasis» است که از سال 2009 بر روی آب دریاها شناور است. این دو کشتی از بسیاری از جنبهها با یکدیگر برابرند: هر دو در حدود 65 متر از سطح دریا ارتفاع داشته و از 16 عرشه و فضایی برای پذیرایی از پنج هزار و 400 نفر برخوردارند. همچنین تعداد کارمندان این دو کشتی بالای دو هزار نفر است.
همچنین طول هر دو این کشتیها 360.88 متر است اما از نظر فنی Allure در حدود 6 سانتیمتر از Oasis بلندتر است و همین اختلاف اندک کشتی Allure را به بزرگترین کشتی مسافرتی کروز در جهان تبدیل کرده است.
بلندترین ساختمان جهان: درهای برج دبی یا برج خلیفه در ژانویه سال 2010 به روی عموم گشوده شد. ارتفاع این سازه غول پیکر 827.83 بوده و بیش از 160 طبقه دارد، بیشترین تعداد طبقاتی که تا به حال در بلندترین ساختمانهای جهان به ثبت رسیده است.
این برج نه تنها منجر به کوتاه نشان دادن دیگر ساختمانهای همسایه شده بلکه از رکورد دار پیشین بلندترین ساختمان جهان، برج تایپه 101 در تایوان 320 متر بلندتر است.
سریعترین قطار جهان: قطار CRH-380A با نام مستعای هارمونی در دورهای آزمایشی در اوایل دسامبر 2010 توانست به سرعت 486 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. این سرعت در حدود 64 کیلومتر بر ساعت بالاتر از سرعتی است که هارمونی در دوره آزمایشی خود در سپتامبر سال جاری انجام داد.
به گزارش مهر، چین مالک بزرگترین شبکه ریلهای قطارهای پرسرعت در جهان است که طول آنها روی هم رفته به 7 هزار و 547 کیلومتر میرسد و این کشور قصد دارد طول ریلهای راه آهن خود را تا سال 2020 به 15 هزار و 998 کیلومتر افزایش دهد. بر اساس گزارش اکونومیک تایمز چین در حال مطالعه و ساخت قطارهایی است که سرعت آنها برابر 600 کیلومتر بر ساعت است.
سریعترین هواپیمای جهان: هواپیمای بدون سرنشین و آزمایشی X-51A Waverider متعلق به نیروی هوایی آمریکا بوده و در 26 میسال جاری توانست برای مدت سه دقیقه با سرعتی 6 برابر سریعتر از سرعت صوت پرواز کند، سرعتی برابر 6 هزار و 437 کیلومتر بر ساعت!
دستیابی به چنین سرعتی با کمک موتور راکتی این هواپیما امکان پذیر شده است که بر خلاف موتورهای جت معمول که از کمپرسورهای چرخشی برای فشرده سازی هوا به درون موتور استفاده میکند، این موتور مافوق صوت هیچ قطعه متحرکی نداشته و تنها سرعت مافوق صوت و ویژگیهای آیرودینامیکی با فشرده سازی هوا به درون موتور منجر به شکل گیری چنین سرعتی میشوند. این به آن معنی است که این موتور میتواند به جای حمل اکسیژن آن را از اتمسفر جذب کرده و از آن برای احتراق استفاده کند.
پر سرعت ترین اَبـَررایانه جهان: کنفرانس بین المللی اََبَررایانه در دوم نوامبر سال 2010 اَبَررایانه «تیانهه 1» (تیانهه به معنی کهکشان راه شیری) چین را به عنوان سریعترین ابررایانه جهان معرفی کرد.
به گزارش مهر، این دستگاه از سرعت ثابت محاسباتی برابر دو هزار و 705 تریلیون محاسبه یا 2.507 پتافلاب بر ثانیه برخوردار است. سال گذشته رایانه جاگوار سازمان انرژی آمریکا این عنوان را با سرعتی برابر 1.75 پتافلاب بر ثانیه به خود اختصاص داده بود. جاگوار اکنون دومین اَبَررایانه جهان است.
کوچکترین باطری جهان: این ابداع به هر چیزی میتواند شباهت داشته باشد، به جز ابزاری که بتواند انرژی تولید کند! شاید این به آن دلیل است که این ابزار کوچکترین باطری جهان است که البته هنوز در مرحله آزمایشی به سر میبرد. این باطری رشتهای از آند اکسید قلع و کاتد اکسید کبالت لیتیوم است که در مایع الکترولیتی یونی معلق است.
این باطری توسط «ژیانیو هوآنگ» و با هدف بررسی جریان در باطریها ابداع شده تا وی بتواند به دلیل شکل گیرفتن مدار کوتاه در باطریها که منجر به کاهش طول عمر آنها میشود، پی ببرد. این تصویر باطری را در حالت شارژ شده نشان میدهد که در آن ذرات شارژ شده یا یونها در طی نانو کابلی حرکت کرده و منجر به کشسانی کابل و ایجاد خمیدگی در آن میشود. اطلاعات به دست آمده از بررسی عملکرد این باطری میتواند در نهایت منجر به تولید باطریهایی شود که بروز نقص در آنها به کمترین حد ممکن خواهد رسید.
کوچکترین انیمیشن استاپ موشن جهان: فیلم «نقطه» توسط شرکت فیلمسازی ساخته شده است که انیمیشن خمیری «والاس و گرومیت» را ساخته است اما در این فیلم به جای استفاده از عروسکهای خمیری از چاپگر سه بعدی برای خلق شخصیتها استفاده کرده تا نقطههای مختلفی را با اشکال متفاوت در موقعیتهای متنوع قرار دهد. فیلمساز در این انیمیشن که به سبک استاپ موشن ساخته شده از دوربین یک گوشی تلفن همراه N8 نوکیا استفاده کرده است که به یک «سل اسکوپ»، میکروسکوپی با قابلیت نصب بر روی گوشی تلفن همراه مجهز بوده است.
به گزارش مهر، روزانه تنها چهار ثانیه از این فیلم تصویربرداری میشد و زمانی که در سپتامبر 2010 این فیلم به نمایش درآمد در کتاب رکوردهای گینس به عنوان کوچکترین انیمیشن استاپ موشن جهان به ثبت رسید.
تذکر مهم
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی،
من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی،
من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد،
با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست،
اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید
عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان
چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت: بارها صدایت کردم،
آرام گفتم: از این راه نرو که به جایی نمی رسی،
توهرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد
بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟
گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی،
پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی،
بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی،
می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی.
آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم،
تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر،
من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی
وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.
گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت
گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت
جمله آخر:توی یک دنیای شیشه ای زندگی می کنی ....
پـــس هیـچ وقـت بـه اطرافت سنگ پرتاب نــــــــــــــــکــــــــن!!
چون اولین چیزی که مــیـــشـــکــنــــه ...
دنیــای خــود تـو ٍ..!!!
یافته پژوهشگران انگلیسی شگفتآوراست. آنها پی بردهاند که گونهای از یک ژن، کیفیت تصمیمگیری فرد هنگام سرمایهگذاری را بالا میبرد و ضریب سوددهی معاملات او را افزایش میدهد. این ژن یک مکانیسم مغزی را هدایت میکند.
تناسب خانوادگی
شما در بستر خانواده تان شکل میگیرید. چهارچوب هر خانواده هم با خانواده دیگر فرق میکند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتیای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی میگذارد. تا جایی که جان واتسون- پدر روانشناسی- میگوید: پنجاه نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیتهایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه میخواهید؟! من مطابق سفارش شما بیست سال بعد این افراد را تحویل میدهم. در واقع او میخواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگتری از زمینههای دیگر مثل ژنتیک دارد.
اما با وجود نقش مهمی که خانواده در شکلگیری شخصیت فرد ایفا میکند، این مسئله در ازدواج های امروزی خیلی وقت ها با فرضیه «من قرار است با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش!» نادیده گرفته میشود. گاهی حتی دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی میبینند. مثلا در دانشگاه با هم آشنا میشوند، در حالی که نمیدانند طرف مقابلشان محصول چه خانوادهای است!
اما وقتی کسی میگوید که ما از نظر خانوادگی بههم میخوریم، آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوههای تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاست؟ گاهی دو نفر با هم ازدواج میکنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوههای تربیتی آنها متفاوت است!
مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد. مادر پسر،سی سال است که زندگی کرده ولی هیچچیز متعلق به او نیست و وظیفهای جز بچه داری و پخت و پز و رُفت و روب نداشته است. پسری که نگاهش به زن اینگونه شکل گرفته اگر با دختری ازدواج کند که در ساختار خانوادهاش مادر محور بوده و تعیین تکلیف میکرده است در زندگی به مشکل برمی خورند. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند.
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد
تناسب فرهنگی
فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف میکند. فرهنگ به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق میکند. بهعنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذریها بسیار متفاوتتر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالیهاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.
انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار میشویم این فرهنگ ماست که میگوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچکاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصلههای فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیاتشان با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونهای همفرهنگ میشوند.
تناسب اعتقادی
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد. حجابی که به خاطر پسر میآید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچکترین اختلافی پیش آید، برداشته میشود. عمل به دستورات دینی بدون پشتوانه اعتقاد فردی تقریبا غیرممکن است. اگر فردی بیاعتقاد است، باید ابتدا با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند
تناسب اقتصادی- اجتماعی
طبقه اقتصادی- اجتماعی، یک نوع نگرش به زندگی ایجاد میکند. وقتی دونفر از لحاظ طبقه اقتصادی- اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است. گاهی آدمهایی متعلق به طبقه اقتصادی- اجتماعی بالا نیستند ولی با فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی به این طبقه میرسند و صاحب خانه، ماشین و... میشوند. اما مردم در یک برخورد یا یک نگاه به آنها میگویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این موضوع میکند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند.
تناسب شخصیتی
هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر دو نفر که ازدواج میکنند، تفاوتهای شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی میشوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برونگراست و راحت ابراز احساسات و عواطف میکند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج میکند که انسانی درونگراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.
این دو در طولانیمدت دچار مشکل میشوند؛با هم هستند ولی احساس تنهایی میکنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر میشوند ولی به تدریج از هم فاصله میگیرند چون با هم تناسب ندارند و نمیتوانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.
تناسب تحصیلی
این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا میتواند باشد)، جزء مسائلی است که میگوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه میتوانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمیآید.
اگر دختر فوقلیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد ولی اصولا بهتر است که هر دو همسطح باشند. گاهی دو نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند. پسر دکترا میگیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کمکم از هم فاصله میگیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت میشود. این تغییر در جایگاه ها می تواند زنگ خطری برای زندگی آنها باشد!
رضایت والدین
این جا دیگر بحثی از تناسب های شما و همسرتان نیست و ماجرا مربوط به تناسب عروس و داماد با خانواده ها می شود! از آنجا که عدم رضایت والدین تا سالهای بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که میخواهند ازدواج کنند، حتما خانوادههایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد. باید دلایل مخالفت را دانست چرا که اغلب تجربه آنها باعث میشود که دلایل درستی را مطرح کنند و نباید عدم رضایت را سرسری گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاشها راضی نشدند، بهتر است تا گرفتن رضایت صبر کنند یا به ازدواج دیگری فکرکنند.
منبع : سایت تبیان ( http://www.tebyan.net/ )
ازدواج اگر در چهارچوب درستی نباشد، به جای اینکه آرامشدهنده باشد آرامش را برهم میزند و یا به جای اینکه با کسی رابطه صمیمانهای پیدا کنیم، ممکن است همیشه با او زندگی کنیم، اما کاملا تنها باشیم. بنابراین، باید در زمان انتخاب همسر چند تناسب کلیدی را در نظر بگیرید که در صورت وجود نداشتن هر کدام از آنها، ازدواجتان با خطر از بین رفتن رو به رو می شود.