سوالات کنکور ادبیات 1391(طنز)

یه سلام به همه ی اونایی که امسال کنور دارن چندتا سوال ادبیات امسال لو رفت گفتم بذارم بچه ها استفاده کنند

1)مصرع زیر از کیست؟

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

الف)سعدی      ب)حافظ        ج)شهریار         د)پروین اعتصامی


2)بیت زیر را کامل کنید .

.........که گور میگرفتی همه عمر        دیدی که چگونه گور...........گرفت

الف)بهرام_بهرام   ب)شهرام-بهرام     ج)شهرام -شهرام      د)بهرام _شهرام


3)کتاب گلستان سعدی اثر کیست؟

الف)سعدی     ب)مولوی         ج)حافظ           د)کلیله ودمنه


4)پدر شعر نو ایران کیست؟

الف)نیما یوشیج      ب)ایمان یوشیج                  ج)مولانا          د)شعر نو بی پدر است


5)کدام گزینه نام یکی از کارگردانان سینمای ایران است؟

الف)مجید مجیدی      ب)فرهاد مجیدی     ج)علی لحاف باف     د)مجید پنبه زن




به امید قبولی همتون تو کنکور  این 5تا سوال با بقیه ی درساتون خوب بخونید به احتمال زیاد مجاز میشوید

خر و زنبور

 

 






 
 
  
خرها و زنبورها
 
   
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.  
 
روزی از روزهاخری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود.
 
از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.
 
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند.
 
زنبور به کندویشان پناه می برد.
 
به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.
 
خر می گوید :
 
« زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»
 
ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است. ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید:
 
« شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»
 
خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم. ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید:
 
« قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟»
 
ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید:
 
« می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است که با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است»
.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 


 


 


 


 


__._,_.___


__,_._,___